سرّ زیارت عاشورا از دیدگاه آیة الله العظمی جوادی آملی
حضرت آیة الله جوادی آملی در کتاب ارزشمند «حماسه و عرفان» درباره فلسفه زیارت و عزاداری و علت سفارش به خواندن زیارت عاشورا در هر روز را بیان کردهاند، متن آن بدین شرح است: ▪ فلسفه زیارت و عزاداری سرّ اینکه سفارش کردهاند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به […]
حضرت آیة الله جوادی آملی در کتاب ارزشمند «حماسه و عرفان» درباره فلسفه زیارت و عزاداری و علت سفارش به خواندن زیارت عاشورا در هر روز را بیان کردهاند، متن آن بدین شرح است:
▪ فلسفه زیارت و عزاداری
سرّ اینکه سفارش کردهاند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهلبیت علیهمالسلام تولی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبری بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هماکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز زبالهدانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است. زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا! مرا فقط از فرعون نجات بده، بلکه گفت: «ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة ونجّنی من فرعون وعمله ونجّنی من القوم الظالمین»؛ یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنت سیئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکر برای همیشه باقی میماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.
بعداز تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علیبن ابیطالب علیهما السلام عرض شد: این مقدسهای خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نطف فى أصلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نجم منهم قرن قطع، حتّی یکون آخرهم لصوصاً سلاّبین»؛ اینها نطفههایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عدهای دیگر ظهور میکنند تا اینکه سرانجام کار، سارقان مسلح و رهزنان غارتگر خواهند شد.
اکنون نیز، هم راه سالار شهیدان زنده است و هم مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. اینکه سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نمودهاند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا میگرداند. چون اشک رنگ کسی را میگیرد که برای او ریخته میشود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز میدهد. از اینرو انسان حسینی منش، نه ستم میکند و نه ستم میپذیرد. اینکه عدهای به فکر ظلم کردن یا ظلمپذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست؛ وگرنه شیعه خاص حسینبن علی؟عهما؟ نه ظلم میکند و نه ظلم میپذیرد. آن کسی که ظلمپذیر است، اموی مسلک است، چنانکه ظالم هم اموی صفت است، هر چند که زمزمه «یا حسین» بر لب داشته باشد و در قیامت که هر کسی را به نام زمامدارش صدا میزنند: «یوم ندعوا کلّ أناس بإمامهم»، شخص ستمگر در صف امویان شرکت میکند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهی راه حضرت حسینبن علی؟عهما؟ است یا راهی راه امویان، باید ببیند که در او خوی ستمپذیری یا سلطهگری وجود دارد یا نه. اگر گرایش به این خصلتهای زشت را در خود دید، باید در اخلاق خود تجدیدنظر کند.
▪ گریه بر امام حسین علیهالسلام
بر اساس نقلی معروف از حضرت سکینه سلاماللهعلیها بالای بدن مطهر امام حسین علیهالسلام، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثه تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونى»؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین علیهالسلام به خلافت میرسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت. بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثه تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آنکه افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت علیهالسلام را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دوگونه عزاداری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین علیهالسلام است و نتیجه دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه جان سوز کربلا هم بیاثر نباشد.
وجود مبارک سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند: «أنا قتیل العبرة»؛ یعنی من که به هدف احیای حق و امحای باطل کشته شدم، باید عبرات داشته باشم؛ بهطوری که چشم علاقهمندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و از شبکه چشم خارج گردد و بهصورت انسان عبور کند تا عبرات بشود. این سنت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله اینکه محبت اهلبیت علیهمالسلام در قلب شیعیان حضور پیدا میکند، آنگاه دوست امامان معصوم علیهمالسلام هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمیکند؛ زیرا رهبری جوارح بهدست دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده میگیرد و دل دوستان حسینبن علی علیهالسلام جوارح را به طرف صراط مستقیم رهنمود میشود.