سیره امام سجاد(ع) از نگاه رهبر انقلاب(بخش اول)
یک کتاب در یک مقاله آنچه در پی می آید، خلاصه ای است از اثری با ارزش که با مشخصات ذیل منتشر شده است: «پژوهشی در زندگی امام سجاد علیه السلام » نوشته حضرت آیت الله سید علی حسینی خامنه ای – مقام معظم رهبری، امت برکاته – چاپ اول، اسفند ۱۳۶۱ . ناشر: حزب […]
یک کتاب در یک مقاله
آنچه در پی می آید، خلاصه ای است از اثری با ارزش که با مشخصات ذیل منتشر شده است:
«پژوهشی در زندگی امام سجاد علیه السلام » نوشته حضرت آیت الله سید علی حسینی خامنه ای – مقام معظم رهبری، امت برکاته – چاپ اول، اسفند ۱۳۶۱ .
ناشر: حزب جمهوری اسلامی، ۸۰ ص . بیست هزار نسخه .
۱ . بیان و نگارش سیره امام سجاد علیه السلام بسی دشوار است زیرا برخی از نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته کرده و چنین القاء کرده اند که آن امام بزرگوار علیه السلام در گوشه ای نشست و به عبادت پرداخت و کاری به سیاست نداشت!
این مطلب از القاب و تعبیراتی که درباره آن بزرگ مرد الهی به کار می برند، پیداست مثلا می گویند «امام زین العابدین بیمار» در حالی که ایشان هم – مثل هر انسان دیگری – چند روزی در مدت عمرش مریض شد و این بیماری در محرم سال ۶۱ هجری واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد . با این تدبیر الهی، ۳۴ یا ۳۵ سال پس از شهادت امام حسین علیه السلام زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت کرد .
۲ . سیره امام زین العابدین علیه السلام چیست؟ اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را گردآوری کنیم آیا می توانیم به سیره آن حضرت دست یابیم؟ نه! هرگز! سیره هرکسی به معنای واقعی کلمه آنگاه روشن می شود که جهت گیری کلی (استراتژی) او معلوم گردد . آن وقایع جزئی (تاکتیک ها) در پرتو جهت گیری کلی (استراتژی) معنا پیدا می کند و تحلیل می شود . بدون شناخت آن جهت گیری کلی، نه تنها سیره امام علیه السلام روشن نمی گردد بلکه حوادث جزئی نیز بی معنا یا دارای معنای نادرست می شود .
۳ . پس از صلح امام حسن مجتبی علیه السلام – که در سال چهلم هجری اتفاق افتاد – برنامه همه امامان علیهم السلام فقط این نبود که احکام الهی را بیان کنند بلکه همگی در صدد بودند که مقدمات تشکیل حکومت اسلامی به شیوه تشیع علوی را فراهم کنند . این مطلب به روشنی در زندگی و سخنان امام مجتبی علیه السلام دیده می شود . امام حسن علیه السلام پس از صلح با معاویه در پاسخ به معترضان می فرمود: «و ان ادری لعله فتنة لکم و متاع الی حین » (انبیاء/۱۱۱) این به روشنی می رساند که حضرت در انتظار آینده ای است و آن آینده، براندازی حکومت غیر اسلامی و ظالمانه و تاسیس حکومت اسلامی و عادلانه است; به این جهت به این افراد معترض می فرماید: شما از فلسفه صلح خبر ندارید . چه می دانید شاید مصلحتی در کار باشد . در آغاز صلح، دو نفر از سران شیعه (سلیمان بن صرد و مسیب بن نجیه) به همراه عده ای از مسلمین به حضور امام مجتبی علیه السلام رفتند و گفتند: ما نیروی زیادی از خراسان و عراق و … داریم و حاضریم معاویه را تا شام تعقیب کنیم . حضرت آنان را در خلوت به حضور پذیرفت و با آنها گفتگو کرد . پس از آنکه بیرون آمدند، آرام شده بودند و نیروهایشان را رهاکردند و پاسخ روشنی نیز به همراهانشان ندادند . بنابر تحلیل دکتر طه حسین، در این دیدار; زیربنای تشکیلات عظیم شیعی به وجود آمد . هرچند زمینه مساعد نبود و مردم رشد چندانی نداشتند و تبلیغات دشمن بسیار بود اما امام مجتبی علیه السلام با تمام این اوصاف، در مدت ده سال به تعلیم و تربیت و پرورش نیروهای انسانی همت گمارد و آن شیعیان با شهادت خود و با سخنان مخالفت آمیز خود، دستگاه معاویه را تضعیف کردند .
۴ . پس از آن، نوبت به امام حسین علیه السلام رسید . آن بزرگوار هم روش امام مجتبی علیه السلام را تا ده سال ادامه داد تا آنکه معاویه مرد و شرایط تغییر کرد و واقعه عاشورا روی داد . نهضت حسینی علیه السلام قیامی بسیار مفید و سازنده آینده اسلام بود و هیچ راه درستی بجز آنکه امام حسین علیه السلام در آن اوضاع انجام داد، وجود نداشت . اما اگر آن شرایط پیش نیامده بود و امام حسین علیه السلام در آن واقعه شهید نمی شد، احتمال زیادی وجود داشت که حکومت اسلامی – شیعی تشکیل شود . به این معنی در روایتی اشاره شده است: ابوحمزه ثمالی – بنابر نقل کلینی در اصول کافی – می گوید:
«سمعت اباجعفر علیه السلام یقول: یا ثابت ان الله تبارک و تعالی قد کان وقت هذا الامر فی السبعین فلما ان قتل الحسین صلوات الله علیه اشتد غضب الله تعالی علی اهل الارض فاخره الی اربعین و مائة فحدثناکم فاضعتم الحدیث و کشفتم حجاب السر (قناع السر) و لم یجعل الله له به بعد ذلک وقتا عندنا «و یمحوالله مایشاء و یثبت و عنده ام الکتاب .» بعد ابوحمزه ثمالی می گوید:
حدثت بذلک اباعبدالله علیه السلام فقال: کان کذلک .
در اغلب روایاتی که تعبیر «هذا الامر» آمده، مقصود حکومت و ولایت اهل بیت علیهم السلام است و در برخی موارد به معنی قیام است نه حکومت . در این روایت، منظور از «هذا الامر» ، تشکیل حکومت اسلامی امامان اطهار علیهم السلام است . خدای متعال برای حکومت اهل بیت علیهم السلام سال هفتاد هجری را معین کرده بود اما وقتی امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خشم خدا بر اهل زمین شدید شد و آن تاریخ تا سال صد و چهل (هشت سال قبل از شهادت امام صادق علیه السلام) به تاخیر افتاد، و چون بنی عباس به خاطر دنیا و هوای نفس از هر شیوه ای بهره گرفته و زمینه لازم را از بین بردند، آن وقت موعود به تاخیر افتاد و دیگر وقتی تعیین نشد . این روایت را ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام نقل کرده و امام صادق علیه السلام نیز آن را تایید کرده است .
۵ . بنابر آنچه گذشت، هدف کلی و استراتژی امامان معصوم علیهم السلام تشکیل حکومت اسلامی به شیوه خاص اهل بیت علیهم السلام بود . بعد از شهادت سیدالشهداء علیه السلام امام زین العابدین علیه السلام نیز همین هدف و خط مشی کلی را ادامه دادند . تمام عملکرد امام سجاد در دوره امامتش (از عاشورای سال ۶۱ هجری تا شهادت در سال ۹۴ هجری) باید بر اساس این خط کلی و اساسی تبیین و تحلیل و تفسیر شود . امام سجاد علیه السلام برای این هدف مقدس، یعنی تشکیل حکومت خدا بر روی زمین و عینیت بخشیدن به اسلام، بیش از سی سال، انواع تاکتیک ها و موضع گیریهای گوناگون را به کار برد و با سیاست و درایت و شجاعت و دقت و لطافت، آگاهانه برای تامین آن هدف کلی کوشید .
۶ . زندگی امام سجاد علیه السلام بعد از عاشورا را می توان به دو بخش تقسیم کرد: اول) دوره حماسه ساز اسارت; دوم) دوره بعد از اسارت .
امام زین العابدین علیه السلام در دوره اول که دوره ای پرهیجان و عبرت انگیز بود، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسه آفرید و همچون یک انقلابی پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخ های دندان شکن و پرخاشگرانه داد . در کوفه در مقابل عبیدالله بن زیاد – آن وحشی خونخواری که از شمشیرش خون می ریخت و سرمست باده غرور بود – آنچنان سخن گفت که ابن زیاد دستور داد: او را بکشید! و اگر دفاع جانانه حضرت زینب علیها السلام نبود و اینکه باید اینها را به عنوان اسیر به شام می بردند، به احتمال زیاد مرتکب قتل امام سجاد علیه السلام نیز می شدند .
در بازار کوفه، همصدا و همزمان با عمه اش زینب و با خواهرش سکینه سخنرانی کرد و مردم را به هیجان آورد و حقایق را آشکار ساخت . در شام، چه در مجلس یزید و چه در مسجد، در برابر انبوه جمعیت جنایت های دستگاه حاکم و حقانیت اهل بیت علیهم السلام برای امامت و خلافت را روشن کرد و به مردم هشدار داد .
دوره دوم (دوره بعد از اسارت) که بسیار طولانی (بیش از سی سال) است، بنای امام سجاد علیه السلام بر تلاش های زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود . این پرسیدنی است که: چرا امام سجاد علیه السلام در دوره اول، آنقدر انقلابی و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه؟
پاسخ آن است که: دوره بسیار کوتاه و سرنوشت ساز اول، فصلی استثنایی است که باید زمینه تلاش های آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند . در کوفه و شام امام سجاد علیه السلام باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان کند که پیام اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند که چرا امام حسین علیه السلام به شهادت رسید . نقش امام سجاد علیه السلام در این سفرها، نقش حضرت زینب علیها السلام بود; یعنی پیام رسانی انقلاب حسینی علیه السلام .
حضرت زینب علیها السلام، فاطمه صغری علیها السلام، سکینه علیها السلام، و تک تک اسیران – هرکس به قدر توان خویش – پیام آور حماسه حسینی علیه السلام بودند .
دوره بلند و سرنوشت ساز دوم، هنگامی آغاز شد که امام سجاد علیه السلام در مدینه به عنوان شهروندی محترم مشغول زندگی شد و کارش را از خانه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و حرم او آغاز کرد .
۷ . بعد از عاشورا، در سراسر جهان اسلام به خصوص در حجاز و عراق، حالت رعب و وحشتی میان شیعیان به وجود آمد زیرا احساس شد که حکومت یزید آماده است برای تحکیم حکومت خودش، حتی فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را نیز بکشد . این رعب و هراس با وقوع چند حادثه دیگر از جمله واقعه حره کامل شد و اختناق شدیدی به وجود آمد . امام صادق علیه السلام فرمود: «ارتد الناس بعد الحسین علیه السلام الا ثلاث ثم ان الناس لحقوا و کثروا» ; مردم پس از امام حسین علیه السلام مرتد شدند مگر سه نفر، و در روایتی پنج نفر و در روایتی دیگر هفت نفر ذکر شده است . و سپس بعد از مدتی مردم به تدریج ملحق و زیاد شدند . ابو عمر مهدی از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که او فرمود: «ما بمکة والمدینة عشرون رجلا یحبنا; (۱) در سراسر مکه و مدینه حتی بیست نفر نیست که دوستدار ما اهل بیت علیهم السلام باشد .» در این اوضاع، طرفداران ائمه اطهار علیهم السلام، پراکنده، مایوس و مرعوب بودند و امکان حرکت جمعی از دست رفته بود .