امام رضا(ع)؛ جریانساز جامعه منتظر در ایران
آینده تاریخ و ظهور را، ایرانیان زمینهسازی میکنند ایران ولایتمداری خود را مدیون امام رضا(ع) است؛ نه فقط به این جهت که بارگان امام رضا(ع) در ایران است، که اگر قبر امام رضا (ع) در ایران نبود، با مدیریت و درایت، حرکت و جریانی که امام در مسیر امامت برقرار ساختند مدیون ایشان هستیم. […]
آینده تاریخ و ظهور را، ایرانیان زمینهسازی میکنند
ایران ولایتمداری خود را مدیون امام رضا(ع) است؛ نه فقط به این جهت که بارگان امام رضا(ع) در ایران است، که اگر قبر امام رضا (ع) در ایران نبود، با مدیریت و درایت، حرکت و جریانی که امام در مسیر امامت برقرار ساختند مدیون ایشان هستیم.
هجرت امام رضا(ع) به ایران تحولات و پیامدهای بسیار بزرگی را به همراه داشته است.در این فرصت در خدمت حجتالاسلام محمد صادق کفیل، معاون آموزش و پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (ع) هستیم تا در رابطه با این تحولات و برکاتی که این هجرت برای ایران و ایرانیان داشته است بیشتر آشنا شویم.
امام در مسیر تربیت شاگردان و ارتباطاتشان مکتب انتظار را تبیین ، تبلیغ و جریان سازی می کردند.
از برکات علمی، اجتماعی و سیاسی حضور امام رضا(ع) در ایران برایمان بفرمایید.
امام رضا علیه السلام با مدیریت و درایت نگذاشتند برنامه حساب شده مأمون به نتیجه برسد. هدف مأمون از دعوت علی بن موسی الرضا این بود که این عملیات دو حالت دارد؛ یا این که ایشان این دعوت را می پذیرد و یا نمی پذیرد ؛ اگر امام بپذیرد، با نسبت ولایتعهدی به امام رضا(ع)، اعتبار امام را از بین برده و به گونهای به جایگاه امام ضربه میزند، چرا که این دعوت زمانی صورت گرفت که به مأمون نامه نوشتند علی بن موسی در مدینه جایگاه بسیار خوبی داشته و مردم به شدت به ایشان علاقه و توجه دارند.
هدف مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی
نظر مأمون این بود که با پیشنهاد ولایتعهدی که به امام می دهد، اگر امام این را بپذیرد، امام را درباری کرده و جایگاه ایشان را از بین می برد و اگر امام نپذیرد هدف و برنامه اش این بود که هر چه شیعه است را به قتل برساند؛ کشتار جمعی شیعیان، به گونه ای از خود امام گرفته تا شیعیان قتل دسته جمعی به راه بیاندازد. به تعبیری او در نپذیرفتن امام از این دعوت، برنامه داشت که لطمه سنگین تری بزند.
امام رضا گامی که در این مسیر به نفع شیعیان و حفظ اسلام برداشتند این بود که بنا بر شرایطی که ایجاد شده بود، ولایتعهدی را پذیرفتند و بدین وسیله جریان امامت و ورود اهل بیت (علیهم السلام) به ایران را دامن زدند. امام رضا (ع) در پاسخ ریان که از حضرت پرسید: شما با آن همه زهد در دنیا، چرا ولایتعهدی مامون را پذیرفتید؟ فرمود: “قد علم الله کراهتی”(خدا میداند که چقدر من از این موضوع ناخشنودم)
امام رضا (ع) ولایتعهدی را پذیرفت، در حالی که میدانست به قیمت جانش تمام خواهد شد، ولی اگر نمیپذیرفت علاوه بر جان خودش، جان شیعیان نیز به خطر میافتاد. در آن روزگار که تفکرات و فلسفههای الحادی و ضد دینی رواج کامل داشت، اگر امام اقدامی میکرد که جانش را از دست میداد، شیعیان به انحراف کشیده میشدند، لذا در آن روز وجود امام علیه السلام برای سلامتی افکار شیعیان ضروری بود.
در حقیقت پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) اوج ذکاوت حضرت بود تا از این طریق شیعه در جهان و همچنین در ایران زنده بماند. همان طور که گفته شد، اگر امام رضا (ع) این کار را نمیکرد، نقشه مامون این بود که اجازه نفس کشیدن به هیچ شیعهای را در هیچ کجای عالم ندهد و امام رضا (ع) با پذیرش این ولایتعهدی جایگاه شیعه را نه تنها در ایران، بلکه در جهان حفظ کردند.
ایران ولایتمداری خود را مدیون امام رضا است؛ نه فقط به این جهت که قبر و بارگان امام رضا(ع) در ایران است که اگر قبر ایشان هم در ایران نبود، با مدیریت و درایت، حرکت و جریانی که امام در مسیر امامت برقرار ساختند مدیون ایشان هستیم.
به عبارتی امام به یکباره و یک دفعه نیامدند تا با شهادتشان موضوع تمام شود. به تعبیری امام خانوادگی به ایران وارد شدند؛ به تبع هجرت امام رضا علیه السلام، امامزادگان عظیم الشأن حضرت معصومه سلام الله علیها و حضرت احمدبن موسی الکاظم علیه السلام نیز به ایران هجرت کردند. همه ی این ها در شهرهای متعدد با برنامه ای از پیش سامان دهی شده وارد شدند.
ایران ولایتمداری خود را مدیون امام رضا(ع) است
به تعبیری ایران ولایت مداری خود را مدیون امام رضا است؛ نه فقط به این جهت که قبر و بارگان امام رضا(ع) در ایران است که اگر قبر ایشان هم در ایران نبود، با مدیریت و درایت، حرکت و جریانی که امام در مسیر امامت برقرار ساختند مدیون ایشان هستیم.
امام بسیار دقیق ، با تدبیر و با یک حرکت از پیش برنامه ریزی شده وارد ایران شدند، حتی در مسیر راه که به ایران می آمدند از لحظه لحظه فرصت ها نهایت استفاده را برای تبیین جایگاه امامت و اهل بیت (ع) می کردند که برای نمونه می توان از حدیث سلسلة الذهب یاد کرد.
با بیان اینکه امام رضا (ع) در سال ۱۴۸ هجری قمری به دنیا آمدند و در سال ۲۰۰ به سمت ایران حرکت کرده و سال ۲۰۳ به شهادت رسیدند. ایشان از ۵۵ عمر شریفشان، ۲۰ سال در مدینه و ۳ سال در ایران بودند. امام رضا در این سه سال با تمام سخت گیری های مأمون، با اینکه دقیقاً تحت اشراف دربار بوده و همه حرکاتشان تحت نظارت بود، چنان مدیرانه و با تدبیر حرکت کردند که مأمون نتوانست به هدف اصلی اش که همان تخریب جایگان علی بن موسی بود، برسد و همین باعث شد که مأمون نجات دستگاه و دربار خود را در به شهادت رساندن امام دید.
امام و دیگر اهل بیت(ع) در دربار با ارتباطات مخفیانه و تدبیری که داشتند، در سازمان وکالتی که تشکیل داده بودند، ارتباطی که با نمایندگان و وکلایشان داشتند، با مردم به شکل غیر مستقیم ارتباط برقرار می کردند؛ بدین گونه که وقتی امام به ایران آمدند، بیکار ننشسته و به شدت برای توسعه و بسترسازی دین تلاش کردند.
ارتباط مأمون با مردم چگونه بود؟ آیا مردم از حکومتی که بر آنها سلطه پیدا کرده بود راضی بودند؟
مأمون صاحب قدرت بود. امام رضایی که انقدر در مدینه طرفدار داشته و مردم ایشان را دوست داشتند به طوری که وقتی حاکم مدینه به مأمون نامه می نویسد و شدت علاقه مردم نسبت به امام را گزارش می دهد و مأمون تصمیم می گیرد امام را از مدینه به ایران بکشاند، در مدینه ای که این همه شوق و علاقه نسبت به امام وجود دارد هیچ اتفاقی نیفتاد.
مهمترین دغدغه آنها(عباسیان) از مأمون و هارون و منصور گرفته تا متوکل و معتصم و معتزل، این بود که جامعه به سمت اهلبیت کشش و گرایش پیدا نکند و فضایی را ایجاد کرده بودند که مردم از اهل بیت فاصله بگیرند.
وقتی مردم امام را تا جایی که زندگیشان در خطر نیفتد، دوست دارند
این در حالی است که امام رضا(ع) هنگام رفتن از مدینه به مردم گفتند که رفتن خود و عدم بازگشتشان را برای مردم بازگو کرده و مردم را از این اتفاق آگاه کردند اما می بینیم که به خاطر ترس از دربار و حاکمیتی که بر جامعه مستولی بود هیچ اتفاق و اعتراضی از سمت مردم صورت نگرفت. به عبارتی مردم امام را دوست می دارند، پایش هم که می رسید دست ایشان را هم می بوسند ولی همه این ها تا جایی بود که زندگیشان در خطر نیفتد.
به طور طبیعی حاکمان عباسی از سال ۱۳۲ ، به تعبیری از زمان امام صادق (ع) آغاز شد. سال هایی را که حکومت آن ها با اهل بیت گره خورده بود، فضایی رعب انگیز برای مردم را ایجاد کرده بودند به طوری که مهم ترین دغدغه آن ها(عباسیان) از مأمون و هارون و منصور گرفته تا متوکل و معتصم و معتزل، این بود که جامعه به سمت اهل بیت کشش و گرایش پیدا نکند و فضایی را ایجاد کرده بودند که مردم از اهل بیت فاصله بگیرند.
از هر شگردی برای لطمه به اهلبیت استفاده میکردند
همه ترس حکام عباسی، ارتباط و نزدیکی جامعه با اهل بیت بود در این مسیر از هر شرایط و خفقانی استفاده می کردند؛ به طوری که می بینیم این فشار و خفقان در هر زمانی به نوع و شرایط و موقعیت خودش اتفاق می افتاد؛ در زمان امام کاظم(ع) با زندانی کردن ایشان، در زمان امام رضا(ع) با هجرت ایشان، حتی در زمان امام جواد(ع) پیش آمدن شرایطی منوط بر ازدواج ایشان با دختر حاکم عباسی، خلاصه آن که آن ها عملاً از هر شگردی استفاده می کردند تا به اهل بیت علیهم السلام لطمه بزنند.
اصلیترین شاخصه اهل بیت در اوضاع و شرایط خفقان حکومتهای وقت را چگونه تبیین میکنید؟
شاخصه اصلی زندگی در مکتب اهل بیت به این گونه بود که با همه اوضاع سخت و خفقان شدیدی که در هر زمان از زندگی آنان و مکتب امامت ایشان وجود داشت،آن ها عقب نیشینی نمی کردند. اگر بخواهم مصداقی تر این موضوع را مطرح کنم، اوج خفقان را در زمان امام حسن عسگری(ع) می بینیم. اما با تمام این شرایط هیچ کدام از اهل بیت با همه فشار و سختی ها حرکت و فعالیتشان قطع که نشد بلکه بیشتر شده، می بینیم شاگرد پروری و مناظرات امام رضا قطع نشده، تا حدی که امام در دربار مأمون مباحثات و مناظرات علمی دارند. ایشان شرایط سخت را توجیهی برای برداشته شدن تکلیف از دوش خود نمی دانند و نمی گفتند که الان من تحت نظر هستم و تکلیفی بر من نیست.
الگویی که میتوان از زندگی اهل بیت علیهم السلام برای امروز داشته باشیم چه چیزی میتواند باشد؟
در این قسمت الگویی که می توانیم از اهل بیت بگیریم این است که ما گاهی در خانواده ای یا میهمانی و جمعی قرار می گیریم و می گوییم: “برای اجرای کار درست و مسیر صحیح جو دست ما نیست و ما نمی توانیم” در حالی که ما باید نگاه کنیم، اهل بیت ما هیچ گاه نگفتند جو و فضا دست ما نیست، کاری از دست ما بر نمی آید نمی گفتند؛ می نشستند راهکاری که در آن زمان برای آن موقعیت مناسب بود را تدبیر کرده و پیدا می کردند؛ امام صادق (ع) کلاس درس راه می اندازند و امام رضا(ع) از موضع دیگری شروع می کنند و امام کاظم(ع) با زندانبان ارتباط برقرار می کردند؛ دقیقاً دغدغه اهل بیت این بود که با برنامه خودشان ایجاد شگرد و جریان کنند.
اهلبیت ما هیچگاه نگفتند جو و فضا دست ما نیست، کاری از دست ما بر نمیآید مینشستند راهکاری که در آن زمان برای آن موقعیت مناسب بود را تدبیر کرده و پیدا میکردند
آیا بین هجرت امام رضا(ع) به ایران و ظهور ارتباطی وجود دارد؟
یکی از مهم ترین برکات هجرت امام رضا علیه السلام به ایران بسترسازی برای رشد آینده تاریخ بوده است. ایران با هجرت امام رضا علیه السلام منطقه ای برای رشد ولایت، جایگاه امامت، پیوند با ولی خدا و بسترساز برای ظهور امام زمان(عج) شد.
آینده تاریخ و ظهور را ایرانیان زمینهسازی میکنند
در روایات داریم که آینده تاریخ و ظهور را ایرانیان زمینه سازی می کنند و همه آنچه در ایران اتفاق افتاده و می افتد، همه ی این بسترها توسط امام رضا(ع) بوده است. یعنی امام رضا علیه السلام ایجاد جریانی کردند که در ادامه اش این انقلاب ما رخ می دهد؛ توسعه این انقلاب، توسعه عدالت خواهی و ظلم ستیزی به دنیا است و این خودش برکت و هجرت امام رضا بهترین بسترساز برای ظهور حضرت حجت بوده است.
به عبارتی باید این گونه گفت که؛ اهل بیت ما گامی که بر می داشتند نگاهشان تنها به یک زمان نبود و کل تاریخ را می دیدند و حرکت می کردند. ما گاهی در افعالمان تنها امروز را می بینیم اما فعل امام، فعلی است که بر تمام تاریخ احاطه و مدیریت دارد تا قیامت و حرکت امام رضا به ایران به نوعی جریان ساز جامعه منتظر در ایران بود.
چنانچه می بینیم قنوت نماز جمعه امام رضا دعا برای ظهور حضرت مهدی است؛ نماز جمعه ای که یک جریان اجتماعی است، امام رضا (ع) با تدبیرشان قنوت نماز را برای فرج قرار داده اند؛ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یَعْبُدُکَ لَا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَى وَلِیِّکَ سُلْطَاناً وَ أْذَنْ لَهُ فِی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
یا داریم که یونس بن عبدالرحمن می گوید که امام رضا(ع) پیوسته به ما می فرمودند که برای فرج دعا کنید. امام در مسیر تربیت شاگردان و ارتباطاتشان مکتب انتظار را تبیین ، تبلیغ و جریان سازی می کردند.