در اواخر سال ۵۹ و اوایل سال ۶۰، مردم ایران در صحنه سیاسی کشور ۲ جبهه را مشاهده می کردند، یک گروه خط امامی ها و گروه دیگر لیبرال ها و مجاهدین. اگرچه شهید بهشتی معتقد بود دو طرف منازعه، معتقدان به اسلام فقاهتی و غیرمعتقدان به اسلام فقاهتی است. این صفبندی از زمان دولت موقت و پس از آن در دوران ریاست جمهوری بنی صدر وجود داشت که با اقدامات بنی صدر، حالت تهاجمی به خود گرفت.شهید بهشتی با مشاهده برخوردها و روشهای بنی صدر معتقد بود کسانی که وی منصوب میکند و خطی که وی می پیماید انقلاب را به قهقرا خواهد برد کأنه انقلابی در کار نیست و شاهی رفته و شاه دیگری آمده است. شهید بهشتی از همان ابتدا با بنی صدر مخالف بود و در مصاحبهای به موارد تخلف بنی صدر از قانون اشاره داشت و عدم همکاری او را با سایر قوا اعلام کرد. اما امام دستورِ سکوت به همه طرف های منازعه داده بودند اما آنکه در این میان به دستور امام عمل می کرد، شهید بهشتی بود. درحالیکه بنی صدر در روزنامه ها و تریبون ها علیه بهشتی مطلب می نوشت و سخن می گفت و تهمت می زد.
شهید بهشتی از همان ابتدا با بنی صدر مخالف بود و در مصاحبهای به موارد تخلف بنی صدر از قانون اشاره داشت و عدم همکاری او را با سایر قوا اعلام کرد.