کد خبر:10447
پ

پانزدهم شوال سالروز جنگ احد و شهادت حضرت حمزه

  حضرت حمزه سیّدالشّهدا علیه السّلام در احد، به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت‏ قدم از رسول خدا دفاع مى‏كرد و توانست‏ سى مشرك جنگجو را به هلاكت‏ برساند. یكى از مشركان به نام “وحشى‏”، زیر درختى دركمین آن سرداردلاور نشسته بود حمزه علیه السّلام او را دید و آهنگ او كرد. یكى از […]

پانزدهم شوال سالروز, جنگ احد, شهادت حضرت حمزهحضرت حمزه سیّدالشّهدا علیه السّلام در احد، به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت‏ قدم از رسول خدا دفاع مى‏كرد و توانست‏ سى مشرك جنگجو را به هلاكت‏ برساند. یكى از مشركان به نام “وحشى‏”، زیر درختى دركمین آن سرداردلاور نشسته بود حمزه علیه السّلام او را دید و آهنگ او كرد. یكى از دشمنان راه‏ را بر او بست، حمزه علیه السّلام به او حمله كرد و وى را به قتل رساند. سپس با شتاب به سوى ‏وحشى خیز برداشت ولى پایش در گل سر خورد و به زمین افتاد. در این هنگام وحشى ‏زوبین به سویش پرت كرد و بدین ترتیب آن بزرگوار پس از عمرى جهاد در راه خدا و یارى پیامبر گرامى به ملكوت اعلى پیوست و آن سردار رشید علیه السّلام، شهید شاهد بارگاه ‏الهى شد. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در منزلت او فرمود: ” سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه علیه السّلام است.‏”  سال ۳ه. در روز جنگ احد حضرت حمزه سيّد الشّهداء و ۶۹ نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند(۱). بعضى جنگ احد را در ۱۷ شوال نقل كرده اند(۲).در این جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده اى سیصد نفر در بین راه برگشتند و براى جنگ ۷۰۰ نفر باقى ماند. كفار ۳۰۰۰ نفر بودند و ۲۰۰۰ نفر و ۴۰۰۰ نفر و ۵۰۰۰ نفر هم گفته اند تعداد كشته هاى كفار ۲۲ یا ۲۳ یا ۲۸ نفر و تعداد شهداء ۷۰ نفر بود(۳).  در این روز دندان و پیشانى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را شكستند(۴).

 

 

فداكارى هاى امیرالمومنین علیه السّلام

در این روز بر اثر فداكاریها و شجاعت هایى كه امیرالمومنین على علیه السّلام در دفاع از وجود شریف خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله  و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت هاى زیادى بر بدن مباركش رسید این در حالى بود كه دیگران فرار كرده بودند و پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود یا على آیا مى شنوى كه از آسمان تو را مدح مى كنند. یكى از ملائكه به نام رضوان مى گوید «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتى الا علی» امیرالمومنین علیه السّلام مى فرماید : از خوشحالى گریستم و خداوند سبحان را بر این نعمت حمد كردم در این جنگ پیروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود ولى مقدارى كه به تعقیب دشمن رفتند و میدان خالى شد بازگشتند و مشغول جمع غنایم شدند و اكثر نگهبانان از دستور پیامبر صلى الله علیه و آله پیروى نكردند، و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقیه مشغول جمع غنایم شدند.
خالد بن ولید كه از سردسته هاى كفار در این جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند تعداد اندكى از نگهبانان دره كه از دستور پیامبر سرپیچى نكرده بودند، شهید شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراریان كفار هم تا این وضع را دیدند بازگشتند و حمله به مسلمین شدت گرفت. جراحتهاى فراوانى بر بدن پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و شیطان فریاد برآورد كه محمد كشته شده است مسلمانان با شنیدن این ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پیامبر صلى الله علیه و آله محافظت كردند كه عبارت بودند از امیرالمومنین علیه السّلام و ابودجانه كه شهید شد و زنى به نام نسیبه و انس بن نضر كه تازه از مدینه رسیده بود(۵).

 

بانویى به نام نسیبه

 

در این روز یكى از كسانى كه جانفشانى كرد و فرار نكرد بلكه مانع از فرار دیگران نیز شد بانویى به نام نسیبه دختر كعب بن مازنیه بود و به او ام عماره مى گفتند او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شركت داشتند. نسیبه مشك آبى به دوش داشت و سقایت لشكر اسلام را مى نمود هنگامى كه موقعیت را چنان دید كه مسلمین در حال فرار هستند مشك را به كنار انداخت و خود را پیش روى پیامبر صلى الله علیه و آله سپر كرد به گونه اى كه جراحات زیادى بر او وارد شد كه مداواى یكى از آنها تا یك سال بعد ادامه داشت.
این زن فداكار دست به شمشیر برد و چنان ضربه اى بر ابن حمیه كه قصد كشتن پیامبر صلى الله علیه و آله را داشت زد كه او فرار كرد عبدالله فرزند سبیه خواست فرار كند كه مانع او شد و او را تشویق به جنگ و دفاع از پیامبر صلى الله علیه و آله نمود و او قبول كرد. پیامبر صلى الله علیه و آله به نسیبه فرمود «بارك الله علیك ِ یا نسیبه» در این حال پیامبر صلى الله علیه و آله دید یكى از مهاجرین فرار مى كند در حالیكه سپرش را به پشتش بسته است آن حضرت فرمودند اى صاحب سپر سپرت را بینداز و خودت به جهنم برو سپس آن حضرت به نسیبه فرمود سپر او رابردار او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشركین شد در این هنگام حضرت فرمود مقام نسیبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است چه اینكه آنان فرار كردند(۶).

 

شهادت حضرت حمزه علیه السّلام

 

در این روز جناب حمزه بن عبدالمطلب عموى پیامبر صلى الله علیه و آله به شهادت رسید.
آن حضرت برادر رضاعى پیامبر صلى الله علیه و آله بود چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثویبه شیر خورده بودند(۷).

آن حضرت مردى شجاع و با هیبت بود و در این جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفیان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر ابتدا قصد نبش قبر مادر پیامبر را داشت ولى كفار قریش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. این بود كه او وحشى را با وعده هایى به كشتن پیامبر صلى الله علیه و آله یا على مرتضى و یا حمزه علیهما السّلام تحریك كرد. وحشى گفت از كشتن پیامبر صلى الله علیه و آله و پسر عمویش على علیه السّلام عاجزم ولى براى كشتن حمزه كمین مى كنم.

او در میدان جنگ با نیزه اى بر سینه و یا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهید كرد وقتى خبر به هند دادند آن خبیث دستور داد سینه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بیرون آورد وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد همچنین هند با خنجرى گوشها بینى و … آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت.
پیامبر صلى الله علیه و آله سلم هنگامى كه حمزه را با آن وضع دیدند گریستند و عباى مبارك را روى او كشیدند كه خواهرش صفیه او را به آن حال نبیند و فرمودند «یا عم رسول الله و اسد الله و اسد رسوله .. یا فاعل الخیرات كاشف الكربات …» امیرالمومنین و فاطمه زهرا علیهما السّلام و صفیه و دیگران بر آن حضرت گریستند(۸) پیامبر صلى الله علیه و آله بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در اُحد دفن نمودند. بعد از چهل سال معاویه خواست نهرى از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بیلها به پاى حمزه رسید و فورا خون جارى شد.
حضرت رضا علیه السّلام به نقل از رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند بهترین برادران من على علیه السّلام و بهترین عموهاى من حمزه علیه السّلام است.(۹)
(برگرفته شده از كتاب تقویم شیعه نوشته حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین نیشابورى.)

جایگاه حمزه به گونه ای رفیع است که در روزهای غربت و تنهائی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و غصب حق خلافت، آن حضرت چنین فرمودند: وا حمزتاه، و لا حمزة لی الیوم. حمزه کجاست تا یاری ام کند، من که امروز حمزه ای ندارم.
در جنگ بدر در حالی که مسلمانان در اقلیت بودند در کنار امیرالمؤمنین (علیه السّلام) رشادت و جنگاوری از خود نشان داد.

نکته مهم در زندگی پر افتخار حضرت حمزه آن است که در آخرین شب عمر مبارکش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت خبر داد که شهادت ایشان نزدیک است و باید در پیشگاه الهی پاسخگوی عقائد خویش باشد.
پانزدهم شوال سالروز جنگ احد و شهادت حضرت حمزه عموی باوفا و والا مقام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.
جایگاه حمزه به گونه ای رفیع است که در روزهای غربت و تنهائی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و غصب حق خلافت، آن حضرت چنین فرمودند: وا حمزتاه، و لا حمزة لی الیوم. حمزه کجاست تا یاری ام کند، من که امروز حمزه ای ندارم.در جنگ بدر در حالی که مسلمانان در اقلیت بودند در کنار امیرالمؤمنین (علیه السّلام) رشادت و جنگاوری از خود نشان داد.

نکته مهم در زندگی پر افتخار حضرت حمزه آن است که در آخرین شب عمر مبارکش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت خبر داد که شهادت ایشان نزدیک است و باید در پیشگاه الهی پاسخگوی عقائد خویش باشد.
ولما كانت اللیلة التی اصیب حمزة فی یومها دعا به رسول الله (صلى الله علیه وآله) فقال: یا حمزة یا عم رسول الله، یوشك أن تغیب غیبة بعیدة، فما تقول لو وردت على الله تبارك و تعالى، وسألك عن شرائع الاسلام وشروط الایمان ؟ فبكى حمزة وقال: بأبی أنت وامی ارشدنی وفهمنی، فقال: یا حمزة تشهد أن لا إله إلا الله مخلصا، وأنی رسول الله تعالى بالحق  قال حمزة: شهدت، قال: وأن الجنة حق، وأن النار حق وأن السّاعة آتیة لا ریب فیها، وأن الصراط حق، والمیزان حق، ومن یعمل مثقال ذرة خیرا یره، ومن یعمل مثقال ذرة شرا یره وفریق فی الجنة، وفریق فی السّعیر، وأن علیا أمیر المؤمنین، قال حمزة: شهدت وأقررت وآمنت وصدقت وقال: الائمة من ذریته الحسن والحسین، وفی ذریته قال حمزة: آمنت و صدقت، وقال: فاطمة سیده نساء العالمین قال: نعم صدقت، وقال: حمزة سید الشّهداء وأسد الله وأسد رسوله وعم نبیه، فبكى حتى سقط على وجهه وجعل یقبل عینی رسول الله (صلى الله علیه وآله)، وقال: جعفر ابن أخیك طیار فی الجنة مع الملائكة، وأن محمد وآله خیر البریة تؤمن یا حمزة بسرهم وعلانیتهم وظاهرهم وباطنهم، وتحیى على ذلك وتموت، توالی من والا هم، وتعادی من عاداهم قال: نعم یا رسول الله، أشهد الله واشهدك وكفى بالله شهیدا.

و شبی که فردای آن شب حمزه به شهادت رسید، رسول خدا او را فرا خواند و فرمود: ای حمزه، ای عموی پیامبر! نزدیک است که غیبتی طولانی داشته باشی، (مرگت فرا رسد) پس چه می گوئی اگر بر خدای تبارک و تعالی وارد شوی و از تو درباره شرایع اسلام و شرطهای ایمان سؤال کند؟ پس حمزه گریست و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، راهنمایی ام فرما و به من بفرما، پس پیامبر (ص) فرمود: ای حمزه، باید مخلصانه شهادت به لا اله الا الله دهی، و نیز شهادت دهی که من به حق رسول خدا هستم، پس حمزه عرض کرد: شهادت دادم، پیامبر فرمودند: و شهادت دهی که بهشت حق است، و دوزخ حق است، و قیامت بدون شک آمدنی است، و صراط و میزان حق است، و هر کس ذره ای عمل خیر انجام دهد آن را می بیند، و هر کس ذره ای شر و بدی انجام دهد آن را می بیند، و گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ اند، و باید شهادت دهی که علی امیرالمؤمنین است، حمزه عرض کرد: شهادت دادم و اقرار کردم و ایمان آوردم و تصدیق نمودم، پیامبر فرمود: و باید شهادت دهی که امامان از نسل علی، حسن و حسین اند، و در ذریه حسین هستند، حمزه عرض کرد: ایمان آوردم و تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی که فاطمه سرور بانوان جهان است، حمزه عرض کرد: آری تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی حمزه سرور شهیدان و شیر خدا و شیر رسول اوست و عموی پیامبر اوست، پس حمزه گریه کرد تا با صورت به زمین افتاد و دو چشم رسول خدا را می بوسید، پیامبر فرمود: باید شهادت دهی که برادرت جعفر در بهشت همراه فرشتگان در پرواز است، و باید شهادت که محمد و آل محمد برترین آفریدگانند، به سر و آشکارشان و به ظاهر و باطنشان ایمان بیاوری و بر اساس همین اعتقاد زندگی کنی و بمیری، دوستانشان را دوست بداری، و با دشمنانشان دشمن باشی. حمزه عرض کرد: آری ای رسول خدا، خدا را گواه می گیرم و تو را، و خداوند برای گواه بودن کافی است.
شهادت این مرد بزرگ دل پیامبر خدا (ص) را به درد آورد، و آن حضرت فرمود که حمزه گریه کن ندارد، و دستور دادند که بر حمزه نوحه کنند.زیارت حضرت حمزه (علیه السّلام) در محل احد در مدینه منوره برای دوستداران اهل بیت (علیهم السّلام) مغتنم است.

 

 


 

پى‏ نوشت ها:
۱٫ مسار الشّیعه ص ۱۵-۱۷ بحار الانوار ج ۲۰ ص ۱۸ توضیح المقاصد ص ۲۷ سیره ابن هشام ج ۳ ص ۶۷ الموسوعه الكبرى فى غزوات النبى الاعظم صلى الله علیه و آله و سلم ج ۲ ص ۱۱۰ تقویم المحسنین ص ۱۲٫
۲٫ بحار الانوار ج ۹۷ ص ۱۶۸٫
۳٫ مسار الشّیعه ص ۱۵٫
۴٫ بحار الانوار ج ۲۰ ص ۱۸٫
۵٫ ارشاد ج ۱ ص ۸۷ اسدالغابه ج ۴ ص ۲۱ مسار الشّیعه ص ۱۶ مصباح كفعمى ج ۲ ص ۶۰۰٫
۶٫ بحار الانوار ج ۲۰ ص ۵۴٫
۷٫ بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۸۱٫
۸٫ بحارالانوار: ج۲۰، ص۵۵٫ حمزه سیدالشّهدا علیه السّلام، ص۲۸_۲۹٫
۹٫ عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج۲، ص۶۱٫ ریاحین الشّریعه، ج۴، ص۳۵۰٫

 


منابع:
مركز تعلیمات اسلامی واشنگتن
تقویم شیعه، حجّةالاسلام و المسلمین عبدالحسین نیشابورى
دفتر مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمى وحید خراسانى

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید