کتابِ «راهنمای دشمنیِ آمریکا»
تسخیر سفارت آمریکا در سیزده آبان ۱۳۵۸، مؤثرترین رویداد سیاست خارجی مرتبط با تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی است. قطع تعلقات باقیمانده میان جامعهی ایرانی با سیطرهی چندین سالهی ابرقدرت جهانیِ مسلّط بر سرنوشت کشورمان، آمریکای جهانخوار، با «انقلاب دومِ» امام و ملت محقق شد. اثرگذاری این رویداد به اندازهای بود که تا امروز نیز بخش قابل توجهی از مباحث سیاسی پیرامون نسبت انقلاب و ایران با نظام بینالملل، روابط خارجی و حتی مسائل و مشکلات داخلی کشور را با ارجاع به آن تفسیر و تحلیل میکنند.

با مسدود شدن راه نفوذ مستقیم و صحنهگردانی خرابکاری در درون کشور، آمریکا به سیاستهای جدیدی مثل تحریم و تهدید نظامی و فشار سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران روی آورد. هنوز اما یک اقدام دیگر برای اثرگذار کردن سیاستهای ضد ایرانی آنها لازم بود؛ این که باید با اعتماد به خاصیت فراموششوندگی تاریخ، توجهات را از اصل واقعهی تسخیر و نقش ابتدایی دولت آمریکا در بروز دشمنیها و مخاصمهی میان ایران و آمریکا منحرف سازند و دولت ایران را ماجراجو و آغازگر مخاصمه و ستمکار معرفی نمایند. این سیاستِ بزک و مظلومنمایی ابتدا و در برههای از تاریخ تحولات پس از انقلاب بر بعضی نخبگان سیاسی اثر کرد: «آمریکاییها هنوز دلپرىِ خودشان را نسبت به این حرکت پنهان نمیکنند. متأسفانه در داخل کشور هم یک عده آدمهای پشیمان، آدمهای خسته، آدمهای هوسی که با هوس حرکتی را انجام میدهند، بعد دنبال زندگی راحت خودشان که میگردند، هوسهایشان عوض میشود، از بین همان جوانهای آن روز، آن کار را تخطئه کردند و تخطئه میکنند!» ۱۳۸۷/۸/۸ اما آنچه برای آمریکاییها همیشه از اهمیت اصلی برخوردار بوده، فراموشاندن «مردم» ایران و تغییر انگارههای آنها نسبت به چند دهه ستمکاری ایالات متحده در حق کشورمان بوده است؛ این که از یاد برود که «[آمریکاییها] در کمال امنیّت اینجا زندگی میکردند؛ راحت میرفتند، میآمدند و البته بدجنسی میکردند. ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند. آنها از همان اوّل شروع کردند: با بدگویی، با تحریم، با طلبکاری، با پناهدادن به دشمن ملّت ایران. شروعکننده آنها بودند.» ۱۳۹۵/۳/۲۵

در این فرآیند، مهمترین ابزار برای زدودن تبلیغات آمریکایی و آشنایی مردم با ماهیت ماجرا، رجوع به یک منبع و مستند دست اول است تا از واقعهی سال ۵۸ و ریشهها و پیامدهای آن تحلیلی متقاعدکننده و بلکه مبتنی بر شواهد بهدستآمده از آمریکاییها ارائه کند. اگرچه انقلابیون صادق راویان مناسبی برای تبیین واقعهی تسخیر هستند، اما برای نسل پرسشگر و حقیقتجو استناد به اظهارات انقلابیون کمتر از استدلال به اسناد طرف مقابل اقناعکننده خواهد بود. «مجموعهی اسناد لانهی جاسوسی» یگانه مستند و مدرک موجود برای تبیین واقعهی تسخیر به خط و زبان انگلیسی و متکی بر روایتهای صادق طرف آمریکایی است. بله، اسناد لانه صادقاند، چرا که آمریکاییها به هیچ وجه احتمال افشای آنها را نمیدادند و از این رو به دلیل ماهیت محرمانه و سرّی اسناد مخفی دستگاههای اطلاعاتی، صادقانهترین گزارشها و روایتها را میتوان در آنها جست.

مطالعهی اسناد لانه همچون یک نقشهی گنج و کتاب راهنمای آکنده از اسرار سیاسی، حتی برای جوانها و نوجوانها هم جذاب و خواندنی است: «من نمیدانم شما جوانها این کتابهای اسناد لانهی جاسوسی را خواندهاید، میخوانید یا نه؛ خواندنی است، خواندنی است. ببینید سفارت آمریکا آن روز در ایران چه کار میکرده، با کیها ارتباط برقرار میکرده و نقش این سفارت در طول سالهای متمادىِ قبل از انقلاب چه بوده است.» ۱۳۸۷/۸/۸ قدر بالای پشتوانهی استدلالی و جدلی اسناد در دفاع از حرکت سال ۵۸ دانشجویان به اندازهای است که رهبر انقلاب بارها و بهویژه در جلسات سالانهی سالگرد تسخیر لانهی جاسوسی از آحاد مردم و جوانان خواستهاند تا به این منبع گرانبها مراجعه کنند: «جوانهای عزیز! اسناد لانهی جاسوسی را بگیرید بخوانید! درسآموز است.» ۱۳۹۴/۸/۱۲
این دعوتِ تامّه البته نافی وظیفهی مسئولان نیست. سال ۱۳۹۵ رهبر انقلاب با پرسش از این که «چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیدهی این کتابها[ی اسناد لانه] در مجموعهی مدارس ما، دبیرستانهای ما، دانشگاههای ما نیست؟ چرا؟» با لحنی اعتراضی از وزیر وقت آموزش و پرورش که در جلسه حاضر بود، مطالبه کردند که «چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده است و چه توطئههایی زیر سر داشته؟» ۱۳۹۵/۸/۱۲ ظاهراً از یک سال بعد، مسئولان آموزش و پرورش در صفحاتی از کتاب درسی آموزش دفاعی مطالبی از اسناد لانهی جاسوسی را گنجاندهاند و یا در دستور تدریس تاریخ مدارس توصیههایی برای پرداختن به این اسناد به معلمان آوردهاند، اما مشخص است که این فراخوان حضرت آیتالله خامنهای صرفاً متوجه یک نهاد یا وزارتخانه نیست و بخشهای مختلف دستگاه حاکمیتی و نیروهای مردمی باید برای آشنایی بلاواسطهی مردم با محتوای آگاهیبخشِ اسناد لانه آنچه را که در توان دارند، مصروف سازند. بلکه نویسنده و مخاطبان این یادداشت میتوانند از خود شروع کنند و اول از خود بپرسند که تاکنون چقدر به مطالعه و آشنایی با اسناد لانه اهتمام داشتهاند؟!