کد خبر:11107
پ

درس اخلاق آیت الله تحریری

.   درس اخلاق آیت الله تحریری برگزار شد. با توجه به اهمبت موضوع اخلاق در حوزه های علمیه علی الخصوص طلاب جدید الورود،درس اخلاق این هفته دوره اختبار و تثبیت حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) با حضور نورانی آیت الله تحریری برگزار شد. صوت این جلسه برای علاقه مندان به اشتراک کذاشته شده است. […]

.

 

درس اخلاق آیت الله تحریری برگزار شد.

با توجه به اهمبت موضوع اخلاق در حوزه های علمیه علی الخصوص طلاب جدید الورود،درس اخلاق این هفته دوره اختبار و تثبیت حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) با حضور نورانی آیت الله تحریری برگزار شد.

صوت این جلسه برای علاقه مندان به اشتراک کذاشته شده است.



«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ لَعْنَةَ اللَّهِ ‏ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِينَ‏ مِنَ الأوَّلین إلی قِیَامِ یَومِ الدِّینِ».

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ * اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ».[۱]

خود شناسی؛ اساس معیار سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت

قرآن و اهل بیت علیهم السّلام به مسئله‌ی تعلیم و تعلّم اهمّیّت بسیار زیادی داده‌‌اند و اساس و پذیرش و تثبیت و گسترش ادیان الهی بر مسئله‌ی تعلیم و تعلّم است. تا جایی که اوّلین سوره‌ای که بر نبیّ گرامی اسلامی صلوات الله علیه و آله و سلّم نازل شده است امر به قرائت شده است که مقدّمه‌ برای تعلیم و تعلّم است. منتها آن علمی که مورد سفارش اساسی قرآن و خدای متعال و اولیای دین علیهم السّلام است آن علمی است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین می‌کند. آن علمی است که در زندگانی دنیا کاربرد دارد و کاربرد آن در زندگانی ابدی ظهور و بروز می‌کند. اساس این علم بر شناخت خود انسان است که انسان که در این عالم قرار گرفته است خود را بشناسد که چه حقیقتی است و با چه حقیقتی مرتبط است و برای چه حقیقتی آفریده شده است. انسان چیست و از کجا است و به سوی کجا و چه حقیقتی رهسپار است که عمده‌ی معارف قرآن و سنّت و اهل بیت علیهم السّلام بر اساس این شاخصه‌ها و معلومات دور می‌زند. چون علم معلوم می‌خواهد، علم به چه چیزی. آن چیز معلوم می‌شود؛ آگاهی از چیزی. این‌که خدای متعال در سوره‌ی مبارکه امر به إقرأ می‌کند، آن وقت متعلّق آن را هم بیان می‌کند که چگونه قرائت انجام می‌شود. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»[۲] به اسم همراه خود یا با تکیه به اسم پروردگار خود قرائت کن.

قرائت؛ از شاخصه‌های رسیدن به سعادت

این‌جا نشان می‌دهد که قرائت یکی از شاخصه‌های انسان برای رساندن آن منویّات است. قرائت برای این است. قرائت در حیوانات است، در نباتات نیست. البتّه اموری به صورت غریزی بین حیوانات ردّ و بدل می‌شود، به هر حال زبان خاصّی است، ولی آن را قرائت نمی‌گویند. این‌که لفظی دارای یک محتوا باشد و خوانده شود. این مختصّ انسان است. منتها انسانی که درک کند مربوب است، تحت ربوبیّت قرار گرفته است. رب او هم آن غنیّ مطلق است «بِاسْمِ رَبِّكَ».

«الَّذي خَلَقَ» ما تحت تدبیر و اداره هستیم. اداره‌ی ما به دست کسی است که آفرینش ما به دست او است. آفرینش ما را عهده‌دار است. آن وقت به ما بیان می‌کند که این آفرینش یک ظاهر و یک حقیقتی دارد. این انسان چگونه آفرینشی دارد که چگونه می‌تواند بشود. «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ»[۳] انسان را از یک خون بسته آفریدیم. توجّه می‌دهد این انسان اگر در خود تأمّل کند می‌فهمد چه حقیقتی است که سفارش هم می‌کند «وَ في‏ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ»[۴] در خود تأمّل نمی‌کنید تا به بصارت برسید.

بصارت پیدا کردن یک چیزهایی است که اگر تأمّل کنید به آن چیزها می‌رسید. انسان خود را به یک حقیقتی می‌رساند که با مقایسه با سایر موجودات هم بیشتر می‌تواند به این حقیقت برسد. آن وقت این انسان هم قابلیّت برای قرائت دارد و بعد از قرائت هم تعلیم. «الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»[۵] خدایی که ما را از این خون بسته آفریده است که این انسان می‌تواند… آن موجودات دیگر هم سابقه‌ی ضعیف دارند. بعضی از آن‌ها از نطفه، بعضی با تخم گذاری که گاهی در تخم گذاری یک نطفه‌ای است. تخم مرغ یک نطفه‌ای دارد و همین‌طور. امّا چرا انسان را دارد مطرح می‌کند؟ «رَبُّ الْعالَمين‏» خطاب به انسان می‌کند!

مقدّماتی برای رسیدن به تعلیم و تعلّم

این انسان در بین موجودات یک جایگاهی دارد. برای او یک جایگاهی باز کرده است. برای این‌که به آن جایگاه برسد یک مقدّماتی می‌خواهد. مقدّمه‌ی آن هم تعلیم و تعلّم است، دست به قلم شدن است. «الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» خدا به واسطه‌ی قلم تعلیم داده است که راه رسیدن به معلومات به کار بستن قلم است. به ما گفتند از ابتدا باید قلم در دست ما باشد. حالا قلم‌ها هم مختلف است. در یک زمانی چوب بود، الآن هم به نوعی است. انواع خطوطی از عجایب و غرایب که انسان می‌نویسد با این قلم‌ها است. مداد آمد، خودکار آمد، خودنویس آمد تا بحث‌های کامپیوتر و این‌ها. تمام این‌ها را شامل می‌شود. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» خدا به انسان چیزهایی که نمی‌دانسته تعلیم داده است. تعلیم خدا مانند سایر اموری که در این عالم است بدون ابزار نیست.

یکی از ابزارهای فراگیری همین قوای حسّی انسان است که چشم معلوماتی را، محسوساتی را می‌بیند، گوش مفاهیمی را می‌شنود. قوای دیگر عمدتاً مفاهیم می‌گیرند. چشم فقط صورت می‌گیرد. بعد داخل می‌رود، این مفاهیم تجزیه و تحلیل می‌شود، این صورت‌ها تجزیه و تحلیل می‌شود. قوای باطنی ادراکی تا به قوّه‌ی عقلانی می‌رسد. این‌ها راه‌های تعلیم و تعلّم است. گاهی تعلیم و تعلّمات حسّی است. به بچّه ابتدا آب، نان و این چیزها را نشان می‌دهند و بعد مرادف آن لفظی را می‌گویند که در ذهن او باشد و اگر خواسته‌ای دارد این‌طور القاء کند.

امّا معلومات واقعی آن معلومات گسترده است. معلوماتی است که ما را با واقعیّات این عالم، حقایق این عالم آشنا می‌کند که واقعی‌ترین واقعیّات آن حقیقتی است که ما و همه‌ی موجودات به او قیام داریم، همواره از او فیض هستی می‌گیریم. ما را، انسان را در مقایسه با موجودات در چنین قالبی… «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏»[۶] ما انسان را در زیباترین قوام‌ها، استخوان بندی‌ها قرار دادیم. «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ * إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[۷] ما انسان را در این عالم آوردیم که خدا می‌فرماید این عالم پایین‌ترین عوالم است. منتها عدّه‌ای از این پایین به اوج می‌روند و به اعلی علیّین می‌رسند. «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[۸] با ایمان و عمل صالح انسان می‌تواند آن حقیقت خود را شکوفا کند. حالا چطور ایمان بیاوریم؟ ابعاد ایمان چیست؟ عمل صالح چیست؟ در حوزه‌ی دین و در حوزه‌ی معارف دین باید به آن پرداخته شود. از این‌جا نتیجه می‌گیریم ایمان باید در یک جایگاهی تعریف شود، شرایط ایمان تعریف شود که ایمان با عمل صالح چه پیوندی دارد.

ماهیّت حوزه‌های علمیه رسیدن آگاهانه به ایمان و عمل صالح

در مورد این در حوزه‌های علمیّه گفتگو می‌شود. ماهیّت حوزه‌های علمیّه این است که این ابعاد وجودی انسان به طور دقیق و کلّی شناخته شود و این ابعاد وجودی او شکوفا شود. در پرتو رسیدن به ایمان، به عمل صالح. ابتدا یادگیری است. البتّه ایمان و عمل صالح مختص به حوزه‌ها نیست، برای تمام انسان‌ها است. ولی این‌ها باید یک جایی تعریف شود، گفتگو شود.

یادگیری غیر از قرائت است. قرائت را ممکن است یک حیوان هم داشته باشد. مثل طوطی، اگر با او تمرین کنید. این را به او می‌گوییم و یاد می‌گیرد. تا برسد به یک جماد؛ ما به یک جماد هم با یک تمرین‌هایی می‌توانیم راه‌های فرادادن و صدا دادن را بگوییم، مانند ضبط صوت. امّا یادگیری فقط کار انسان است. یاد دادن فقط کار انسان است. لذا خدا در این سوره بحث تعلیم، معلّم، متعلّم… معلّم اوّل خدا است. «عَلَّمَ الْإِنْسان‏»[۹]، متعلّم انسان است. در قرآن معلّم‌های دیگر را هم بیان کردند. «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»[۱۰] انبیاء معلّم ثانی برای انسان هستند. خود انسان هم می‌تواند معلّم سوم شود. ما تحت تعلیم این دو معلّم قرار بگیریم. «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»[۱۱] این «يَعْلَمُونَ» انسان است، انبیاء را که بیان نمی‌کند، خدا را که بیان نمی‌کند. خدا دارد این را بیان می‌کند. حالا می‌خواهیم نتیجه‌گیری کنیم که اوّلاً بیان کردیم ماهیّت حوزه‌های علمیّه رسیدن آگاهانه به ایمان و موازین ایمان است، رسیدن آگاهانه به عمل صالح است. اوّل آگاهی که یک شاخه‌ی این ایمان خداشناسی است. اوّلین شاخه‌ی آن (ایمان) خدا شناسی است.

چهار رکن در حدیث معرفت

می‌خواهم یک روایت از امام صادق علیه السّلام در پرتو این مطالب عرض کنم. امام صادق علیه السّلام می‌‌فرماید من علم مردم را در چهار چیز دیدم. اوّل این‌که «أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ»[۱۲] این‌که خدای خود را بشناسی. این خدا شناسی اساس دین است، اساس تعلیم و تعلّم در حوزه‌های علمیّه است. دوم «وَ الثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ» این‌که بشناسی خدا نسبت به تو چه کرده است. چه موجودی را آفریده است. عرض کردیم این ایمان برای انسان است، انسان ایمان داشته باشد. باید بشناسیم مؤمن چه کسی است، با چه حقیقتی ارتباط دارد. انسان‌ شناسی در این‌ها هم آمده است. همین کافی است؟ نه. «وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ» سوم این‌که بشناسیم خدا از من و شما چه خواسته است. هدف شناسی که مساوی با معاد شناسی است. این‌ها در حوزه‌ها شناخته می‌شود، منتها به این‌جا اکتفا نمی‌شود. یک رکن دیگر که ما از این حوزه‌ها استفاده کنیم، تا آخر هر جا که باشیم، اگر از حوزه هم برای انجام وظیفه بیرون رفتیم این عمل صالح باید از ابتدا باشد. «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[۱۳] آگاهی به عمل صالح یک مقدّمه است. باید این را به کار ببندیم.

چهارمین مورد را امام صادق علیه السّلام فرمود: «أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ»[۱۴]. «أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ» سومین مورد این بود که بشناسی خدا از من و شما چه خواست. این هدف شناسی که در آن دین شناسی هم وجود دارد. اگر بخواهم به هدف برسم باید با راه و روش بروم، ولی دین راه و روش زندگی است. هم زندگی حقیقی و سعادتمندانه‌ی این عالم و هم زندگی سعادتمندانه‌ی عالم دیگر که این‌ها به هم مرتبط است. آن وقت این ارتباط را ما چطور باید تحقّق ببخشیم؟ با ایمان که حالا بَعد رتبی می‌شود. امّا این ایمان باید حاکم باشد. با ایمان به مبدأ و معاد و همه‌ی انبیاء و اولیاء عمل صالح باید همراه آن باشد که ما از این اسفل السّافلین خارج شویم. «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ»[۱۵] انسان را در عالم پایین آوردیم. اگر بخواهیم از این انحطاط خارج شویم باید ایمان و عمل صالح باشد. رکن ایمان و عمل صالح هم آگاهی است که عرض کردیم در حوزه‌های علمیّه به آن توجّه می‌شود.

مباحثه و گفتگو؛ رکن کلیدی آموزش در حوزه‌های علمیّه

پس ترتیب بحث اوّل قرائت بود که این قرائت باید باشد. قرائت با شنیدن همراه است. نمی‌شود بگویم خود من می‌خوانم، چرا کلاس بروم! نه، اوّلین رکن تعلیم و تعلّم گفتگو است، این باید باشد. انسان به هر درجه‌ای از علم برسد تا به استغنای از تحصیل نرسیده است که اجتهاد باشد این گفت و شنود باید باشد. انسان اگر بخواهد علّامه طباطبایی هم شود باید…

مرحوم علّامه طباطبایی رضوان الله علیه فرمود ما اوایل طلبگی در درس و بحث جدیّت نداشتیم. استاد یک تلنگری به ما زد که ما داریم وقت می‌گذاریم خود را مسخره کردید یا ما را؟ ایشان یک دفعه متنبّه شد. خود ایشان فرمودند و در «زندگانی من» هم اشاره‌ای کردند. می‌خواهیم به این نکته هم برسیم که از ابتدا باید تکیه به رب بکنیم. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّك‏»[۱۶] تا آخر. این باید از ابتدا باشد. ایشان فرمود یک دفعه دل ما شکست. جلوی خانه‌ی ما یک تپّه‌ای بود با اخوی خود درس می‌خواندیم و در باغات شاد آباد تبریز با هم قدم می‌زدیم. گفتم شما بروید قدم بزنید من می‌آیم. گفتند من دو رکعت نماز روی این تپّه خواندم و به خدا گفتم خدایا من نمی‌توانم نیش زبان استاد را تحمّل کنم، به من یک استعدادی بده. ایشان فرمود بعد از آن من یک استعدادی خاصّی پیدا کردم. متن را تا خارج مطالعه می‌کردم، منتها برای حلّ اشکالات سر درس رفتم. این را باید دقّت داشته باشید.

به کلاس باید اهمّیّت داد. به مباحثه باید اهمّیّت داد. رکن اساسی حوزه‌های علمیّه که غربی‌ها هم شناختند که یکی از رموز موفّقیّت حوزه‌های علمیّه مباحثه است. گاهی مباحثه از درس مهم‌تر است. یکی دیگر از رموز موفّقیّت هم پیش مطالعه است. از این هم غفلت نکنیم. پس مطالعه، پیش مطالعه؛ پس مطالعه یعنی بعد از درس، پیش مطالعه یعنی قبل از درس. حالا می‌گویید نمی‌فهمم، یک چیزی به چشم شما می‌خورد یا یک سؤالی برای شما ایجاد می‌شود. اشکالی ندارد همین سؤال داشتن یعنی یک آشنایی چشمی با این حروف خوب است. به هر حال این‌ها مراحل تعلیم و تعلّم است.

علم از دیدگاه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم

شخصی خدمت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلّم می‌آید از علم سؤال می‌کند که علم چیست؟ حضرت می‌فرمایند: «الْإِنْصَاتُ»[۱۷] ساکت بودن، آرامش داشتن. بعد سؤال می‌کند بعد از این چه چیزی است؟ می‌فرماید: «وَ الِاسْتِمَاع‏» گوش دادن که هر کدام یک مقوله‌ای دارد. آرامش یعنی حواس انسان پرت نباشد. یکی از چیزهای حواس پرت شدن امروزه گوشی موبایل است که واقعاً معضلی است، در همه جا، در حوزه‌ها هم وجود دارد. با همه‌ی وجود سر کلاس بیایید، با این اهداف بیایید. این اهداف باید مورد توجّه قرار بگیرد. اهمّیّت ورود در حوزه برای انسان با این اهداف و با این روش جا بیفتد؛ روش تعلیم و تربیت. دوم فرمود: «وَ الِاسْتِمَاع‏» گوش دادن. سوم «الْحِفْظُ‏» حفظ کنید. حالا یا در ذهن یا در نوشتار. چقدر سفارش شده است که مطالب را نوشتاری کنید. به بعد موکول نکنید. در این نوشتار چه مزایایی است، هم برای خود ما و هم برای دیگران. حافظه که همیشه یکسان نیست، می‌ماند. چهارمین مورد را حضرت فرمود «الْعَمَل». انصات، استماع، حفظ و چهارمین مورد عمل است. عمل نسبت به هر علمی مناسب با خود آن است. صرف می‌خوانید باید عمل کنید تا بماند، تجزیه و ترکیب کنید. نحو می‌خوانید همین‌طور، آن را کاربردی کنید. منطق می‌خوانید همین‌طور. مسائل اعتقادی می‌خوانید ابتدا مرور و تکرار که یک جهت باور همین مطالعه و تکرار است، بعد هم عمل خارجی در ایمان. پنجمین مورد را نشر فرمود. رساندن به دیگران را حضرت در آخر فرمود.

نقش علم و عمل به آن در تکامل انسان

نگویید به حوزه آمدیم دیگران را اصلاح کنیم. این رهزن بسیار بزرگی است. استاد ما مرحوم آیت الله سعادت پرور رضوان الله علیه، مربّی بزرگ اخلاق که شاید از این جهت بهترین شاگرد مرحوم علّامه طباطبایی بودند، وقتی که ما خدمت ایشان رسیدیم ایشان آسیب ما حوزه را به ما طلبه‌ها گوشزد کردند که اگر از ایشان بپرسید برای چه به حوزه رفتید؟ می‌گویند به این دلیل رفتم که دیگران را اصلاح کنم، یعنی خود ما اصلاح شده هستیم. نه، باید خود را اصلاح کنیم. تا آخر عمر این اصل است، بعد تراوشی به دیگران. نشر را… ببینید همه‌ی این‌ها را علم فرمود. از علم سؤال کرد. علم فقط خواندن نیست. علم فقط یاد دادن و یادگیری نیست. عمل هم جزء علم است، حفظ هم جزء علم است. این یک تعریف خاصّی از علم است که پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم دارند به شخص بیان می‌کنند. نشر آن هم جزئی از علم می‌شود، اصلاً جوهره‌ی انسان را علم تشکیل می‌دهد.

این بحث خیلی عمیقی است. قیامت هم با علم ظهور می‌کند. «يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبين»[۱۸] قیامت هم با علم ظهور می‌کند.‏ آیه‌ی ۲۵ سوره‌ی نور از آیات عمیق قرآن است. همه به جزای حق خود از قرآن می‌رسند و به این حقیقت علم پیدا می‌کنند، آگاهی پیدا می‌کنند که حقّ آشکار خدا بوده است. البتّه علمی که انسان به آن می‌رسد حقیقت علم است. این‌جا نمودی از آن حقیقت است که این‌جا هم می‌توانیم به آن حقایق برسیم. پس مقدّمه‌ی تعلیم و تعلّم قرائت است، شنیدن است. تعلیم و تعلّم غیر از قرائت است. تعلیم و تعلّم یک شرایطی می‌خواهد. گوش دادن، آرامش باطنی، حفظ و این‌ها مقدّمه برای عمل است.

اگر این‌ها تحقّق پیدا نکند انسان واقعاً تحت ربوبیّت خدا نرفته است. اگر واقعاً انسان بخواهد تحت ربوبیّت خدا برود این دستورات الهی را که ظهور ربوبیّت تشریعی خدا است، بعد از یاد گرفتن باید به کار ببندد. ما عملاً باید خود را تحت ربوبیّت خدا قرار دهیم. از این نظر انبیاء علیهم السّلام هر کدام به اندازه‌ی مرتبه‌ی وجودی خود ربوبیّت خدای متعال را در شئون زندگی خود پیاده کردند و بالاترین انبیاء نبیّ اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم که مظهر تامّ ربوبیّت خدا است.

برتری رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر همه‌ی پیامبران

وقتی از آن حضرت سؤال کردند که یا رسول الله شما آخر انبیاء آمدید. چرا از همه اشرف هستید؟ فرمود: در آن مرتبه‌ای که خدا از ربوبیّت خود از همه اقرار گرفت، من از همه زودتر اقرار به ربوبیّت خدا کردم. زمان در این‌جا دخالت ندارد، کیفیّت دخالت دارد، آن فهم و درک و خضوع در برابر خدای متعال. این‌ها را دقّت داشته باشید. در قیامت هم این چنین است. مقام نبیّ اکرم و اهل بیت علیهم السّلام به طور کامل در قیامت ظهور پیدا می‌کند. آن‌جا شناسایی می‌شود.

آن وقت در آن عالم وقتی مقام نبیّ اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم می‌خواهد ظهور پیدا کند اوّل در برابر خدا خضوع می‌کند و به سجده می‌افتد که به او خطاب می‌شود این‌جا دیگر جای آن نیست. این‌جا جای نتیجه است. آن مقام حضرت که شفاعت کبری است، مقام محمود است در قیامت ظهور پیدا می‌کند که اساس آن تحت ربوبیّت خدا رفتن است. البتّه کمی بحث سنگین شد، اشکالی ندارد. باید بدانیم چه حقایقی در دین است که در هیچ دینی نیست. این را به طور قطع بدانیم. چه مرتبه‌ای از انسان شناسی در این دین است که در هیچ دینی نیست. این‌ها را بدانیم. بروید این معارف را بررسی کنید، به دیدگاه‌های غربی‌ها در مورد انسان شناسی برسید. به هر حال این نَمی است از این حقایقی که در معارف قرآن و سنّت از انسان شناسی آمده است.

به هر حال ما آمدیم إن‌شاءالله به طور دقیق‌تر خود شناسی داشته باشیم. به طور دقیق‌تر خدا شناسی داشته باشیم. به طور دقیق‌تر و باورانه پیامبر شناسی، دین شناسی داشته باشیم و متدیّن شویم. إن‌شاءالله اوّل خود ما متدیّن شویم و بعد با این چهارچوب در جامعه متدیّن بسازیم. یک متدیّنِ  متعهّد ببینید که چه کار می‌کند. شهید چمران با همه‌ی تخصّص‌های خود فهمید که آن‌ها همه ابزار است. آن ایمان به خدا است. یک شهید بهشتی، یک شهید مطهّری را ببینید که چه کردند! یک امام که همه را از روشن فکر و سیاسی و عالم، همه را متنبّه کرده است. حجّت را تمام کرده است. حالا کسی متذکّر شده است یا نه، ولی حجّت را تمام کرده است. برای همه، برای صدّام هم حجّت را تمام کرد! برای ترامپ هم حجّت را تمام کرد! برای ما که در این‌جا آمدیم هم حجّت را تمام کرد. الآن چه کسی این پرچم را به طور کامل گرفته است و دارد می‌رود؟ خلف صالح ایشان، مقام معظّم رهبری حفظه الله. رهنمودهای ایشان را برای حوزه‌ها بخوانید که این‌ها از آن دردهای مؤمنانه‌ی ایشان ظهور پیدا کرده است. ایمان به حقّانیّت دین و این‌که دین پیاده شدنی است و سختی‌ها دارد.

آسیب شناسی دینی از نگاه امام صادق علیه السّلام

چهارمین مورد را امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ»[۱۹] بشناسید چه چیزی تو را از دین خارج می‌‌کند که ما این را تحت عنوان آسیب شناسی دینی عنوان می‌کنیم. آسیب شناسی اعتقادات، آسیب شناسی مسائل اخلاقی، آسیب شناسی مسائل عملی. این‌ها شناسایی است، منتها متفرّع بر این است که انسان اگر بخواهد دین خود را حفظ کند باید آسیب آن را هم ببیند. حوزه این چنین است. در معرض آسیب‌ها است. هر چیز خوب این چنین است. برای رسیدن به آن یک شرایط و یک موانع دارد. باید هم شرایط را بشناسیم و هم موانع را. الآن در این دوران آسیب‌ها خیلی زیادتر است. فرمودند هر چه گناه جدید بیاید عقوبت جدید هم می‌آید. این را روایات فرمودند. هر چه تیرگی روابط زندگانی دنیایی بیشتر می‌شود آسیب‌های آن برای رسیدن به کمال حقیقی هم زیادتر می‌شود. این‌ها را توجّه داشته باشید. شما در دانشگاه یک نوع آسیب داشتید، این‌جا آسیب‌های خاصّ خود را دارد. البتّه حسد ظهور می‌کند، ولی این‌جا ظهور کند یک جمع دیندار را نابود می‌کند. کذب آسیب است. آن‌جا به نوعی و این‌جا به نوعی.

یکی از دوستان ما تازه از خارج آمده بود، در خارج دوره‌ی دکتری دیده بود. ما ایشان را ترغیب کردیم که ترجمه‌ی خوب دهد؛ از دانشگاه امیر کبیر. گفت ما از آن‌جا آوردیم ترجمه کنیم استادی که استاد من بود –ایشان جوان بود، استادهای پیر ایشان که زمان طاغوت استاد بودند- این را بردند به نام خود ترجمه کنند. گفتم مأیوس نباشید. آن‌جا وجود دارد، این‌جا هم وجود دارد.

این نفسانیّات در همه جا وجود دارد. این‌ها را دقّت داشته باشید. چون شیطان گفته من حتماً سر راه مستقیم تو می‌ایستم. «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم‏»[۲۰] با چند تأکید قسم یاد کرده است. صراط مستقیم ما صراط بندگی است. بندگی خدای متعال با همه‌ی ابعاد آن در حوزه‌های علمیّه فرا گرفته می‌شود. نه این‌که رسیده می‌شود. رسیدن آن در جای دیگر هم است. فراگرفته می‌شود و این‌جا هم می‌توانیم به آن بندگی حقیقی برسیم. عدّه‌ای به قلّه رسیدند، مانند سیّد بن طاووس‌ها، سیّد بحر العلوم‌ها و… در زمان خود به این بزرگان مانند علّامه طباطبایی‌ها، امام‌ها… عدّه‌ای هم در همین جا سقوط کردند. این را توجّه داشته باشید. باید خود را آماده کنید. إن‌شاءالله با خدای متعال پیوند دهیم.

شروط کسب موفّقیّت

پس شرایط موفّقیّت اوّل هدف شناسی است، بعد همّت بالا داشتن است، سوم آگاهی از راه، چهارم که در رأس است توکّل بر خدای متعال است. پنجم که در کنار آن است توسّل به اهل بیت علیهم السّلام است، ششم هم صبر و استقامت در برابر مشکلات و هفتم شناخت مشکلات و راه‌های رسیدن به کمال.

إن‌شاءالله خدای متعال به همه‌ی ما توفیق عنایت بفرماید. این توفیق که نصیب ما کرده است که در این سنین ذهن خود را ظرف معارف دین کنیم إن‌شاءالله این ظرف را درست حفظ کنیم، از ناپاکی‌ها دور کنیم. چون ظرف هر چه باشد مظروف هم که بیاید به همان رنگ در می‌آید. اگر آلوده باشد، آب پاک هم بریزید آلوده می‌شود. این ظرف و ذهن و روح را ما باید إن‌شاءالله بسازیم و آماده کنیم. این اموری که عرض کردم دور نمای این مسائل بود.

إن‌شاءالله خدای متعال… این دعای آیت الله العظمی بهجت است که از خدای متعال می‌خواست که ما را به تحصیل علم نافع و عمل صالح تا آخر عمر موفّق بگرداند و حسن عاقبت به همه‌ی ما عنایت بفرماید. روح این بزرگان را هم دعاگوی ما قرار دهد و ما را هم رهرو راه این بزرگان قرار دهد.

پایان

 

 

 

[۱]– سوره‌ی علق، آیات ۱ تا ۳٫

[۲]– همان، آیه ۱٫

[۳]– همان، آیه ۲٫

[۴]– سوره‌ی ذاریات، آیه ۲۱٫

[۵]– سوره‌ی علق، آیه ۴٫

[۶]– سوره‌ی تین، آیه ۴٫

[۷]– همان، آیات ۵ و ۶٫

[۸]– همان، آیه ۶٫

[۹]– سوره‌ی علق، آیه ۵٫

[۱۰]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۲۹؛ سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۶۴٫

[۱۱]– سوره‌ی زمر، آیه ۹٫

[۱۲]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏۱، ص ۵۰٫

[۱۳]– سوره‌ی تین، آیه ۶٫

[۱۴]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏۱، ص ۵۰٫

[۱۵]– سوره‌ی تین، آیه ۵٫

[۱۶]– سوره‌ی علق، آیه ۱٫

[۱۷]– إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج ‏۱، ص ۱۵٫

[۱۸]– سوره‌ی نور، آیه ۲۵٫

[۱۹]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏۱، ص ۵۰٫

[۲۰]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۶٫

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید