دستور پیامبر(ص) به برپایی عزای حمزه سیدالشهداء
آنقدر نور ایمان در دل حمزه تابیده بود که او به پیامبر تعصب داشت! یعنی تسلیم محض بود. هیچ نقدی را تاب نمیآورد. هیچ عداوتی را تاب نمیآورد. کوچکترین و کمترین کلمهای را که دون شأن پیامبر باشد تحمل نمیکرد. در سالروز شهادت حضرت حمزه علیه السلام بر آن شدیم تا در گفتگو با محمد […]
مستندات تاریخی، ایمان آوردن حضرت حمزه علیهالسلام را چه برههای از زمان میدانند؟
حضرت حمزه بن عبدالمطلب از مهمترین یاران و حامیان رسول خدا هم در مکه و هم در مدینه بود. ایشان نیز مانند برادر بزرگترشان حضرت ابوطالب در ابتدا ایمان خود را مخفی می داشت و از پیامبر بدون اظهار به اسلام دفاع می کرد تا جریان جسارت و هتک حرمتی که ابوجهل نسبت به پیامبر در کنار کعبه انجام داد، پیش آمد. وقتی خبر این جسارت به جناب حمزه رسید، به شدت برافروخت و سراغ ابوجهل رفت و او را در میان همگان مفتضح کرد. چنان به سر او زد که سرش شکست و چنین فرمود: « أَتَشْتُمُهُ وَأَنَا عَلَى دِينِهِ»؛ آیا به او جسارت می کنید در حالی که من بر دین او هستم و به او ایمان آورده ام؟
همین جمله از جناب حمزه نشان می دهد که وی پیش از این جریان به پیامبر ایمان آورده بوده ولی عموم مردم از آن آگاه نبودند. به نظر می رسد که در جریان “یوم الدار” در سال سوم بعثت که در خانه حضرت ابوطالب برگزار شد و در آن جریان پیامبر دعوت خود را علنی فرمود و عشیره بنی هاشم را دعوت نمود تا به دستور قرآن مبنی بر «و انذر عشیرتک الاقربین» عمل نماید، مومنان و مشرکان فراوانی در آن جلسه حاضر بودند. آنچه برای ما مسلم است این است که در آن جلسه افرادی مثل ابولهب و البته بسیاری دیگر حتما مشرک بودند و کسانی چون جناب ابوطالب، جناب جعفر، جناب حمزه و در راس همه مولایمان امیرالمومنین مومن به پیامبر بودند و پیش از این جلسه به رسول خدا ایمان آورده بودند. بنابراین حضرت حمزه از کسانی است که در زمان دعوت مخفیانه به رسول خدا ایمان آورد.

برایمان از رابطه پیامبر اسلام و عمویشان حضرت حمزه بفرمایید.
درباره رابطه پیامبر و حضرت حمزه باید بگویم که اولا به خلاف تصور غالب جامعه و توده عمومی مردم جناب حمزه فاصله سنی کمی با پیامبر داشتند. شاید ما فکر کنیم که آن بزرگوار چون عموی پیامبر بودند باید حداقل ۱۵ الی ۲۰ سال از پیامبر بزرگتر باشند، اما اینطور نیست. چهره ای که از حضرت حمزه در فیلم “الرساله” یا همان فیلم “محمد رسول الله” در ذهنها مانده نیز به این تصور غلط دامن زده است. در آن فیلم دیدیم که در ابتدای دعوت علنی پیامبر جناب حمزه با مو و محاسن سفید و حتی ابروی سفید ظاهر میشود. این تصویر کمک می کند که فکر کنیم ایشان سن و سال زیاد داشتند، حال آنکه گاهی گفته می شود ایشان حتی از پیامبر کوچکتر بوده اند.
جناب حمزه تقریبا هم سن و سال پیامبر بوده
اینکه کسی چون حضرت فاطمه هر هفته به زیارت جناب حمزه میرفتند از جایگاه بسیار بلند ایشان حکایت میکند. وقتی رسول خدا او را اسد الله و اسد رسول الله خواندند و وقتی که بعد از شهادت ایشان او را سیدالشهدا خواندند. اینها همه نشان از عظمت کسی دارد که داریم درباره او صحبت میکنیم .
سال دقیق تولد ایشان معلوم نیست ولی مورخان و اصحاب تراجم و رجال گاهی ایشان را تا چهار سال کوچک تر و گاهی تا دو سال مسن تر از پیامبر دانسته اند. هر کدام که باشد نشان می دهد که آن بزرگوار تقریبا هم سن و سال پیامبر بوده و من دلم می خواهد که اینطور فکر کنم که او هم بازی دوران نوجوانی رسول خدا بوده است. رفیق دوران جوانی رسول خدا بوده است.
حمزه برادر رضاعی پیامبر نیز هست
یک نکته دیگر هم به این رابطه نزدیک و عاطفی کمک می کند و آن اینکه حمزه بن عبدالمطلب، برادر رضاعی رسول خدا است. زیرا او و پیامبر هر دو از ثوبیه شیر خورده اند. وقتی رسول خدا در مدینه میان مسلمین عقد اخوت برقرار نمود، حمزه را با یکی از دوست داشتنی ترین اصحاب و یارانش یعنی زید بن حارثه شهید بزرگوار موته برادر نمود. این اتفاق برای من یادآور رابطه پر عاطفه پیامبر و حمزه است.
پیامبر هفتاد مرتبه یا حتی بیشتر بر حمزه نماز خواند!
تعصبی که به بهشت میبرد
حمزه علیه السلام در کدام یک از جنگها به شهادت رسیدند؟
فراریان کارزار احد را بشناسیم
گردنبندی از انگشتان حمزه بر گردن مادر معاویه
واکنش پیامبر گرامی اسلام بعد از شهادت حضرت حمزه چه بود؟آیا بر فقدان ایشان عزاداری کردند؟
اصرار رسول خدا به برپایی عزا برای حمزه است
فاطمه زهرا هرهفته شنبه ها به زیارت مزار حمزه می رفت
نکته سوم بحث زیارت اهل قبور است. وهابیت با زیارت اهل قبور مشکل اساسی دارد. یکی از نکات مهم جریان احد و شهادت حضرت حمزه آن است که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هر هفته شنبهها به زیارت حضرت حمزه می رفتند و بر سر خاک ایشان حاضر می شدند!
شاید به این خاطر شنبهها را انتخاب کرده بودند که روز احد شنبه بود و حضرت حمزه در روز شنبه نیمه شوال به شهادت رسیدند. به هرحال اینکه کسی چون حضرت فاطمه هر هفته به زیارت جناب حمزه می رفتند از جایگاه بسیار بلند ایشان حکایت می کند. وقتی رسول خدا او را اسد الله و اسد رسول الله خواندند و وقتی که بعد از شهادت ایشان او را سید الشهدا خواندند. این ها همه نشان از عظمت کسی دارد که درباره او صحبت میکنیم .
سال دقیق تولد ایشان معلوم نیست ولی مورخان و اصحاب تراجم و رجال گاهی ایشان را تا چهار سال کوچک تر و گاهی تا دو سال مسنتر از پیامبر دانستهاند. هر کدام که باشد نشان میدهد که آن بزرگوار تقریبا هم سن و سال پیامبر بوده و من دلم می خواهد که اینطور فکر کنم که او هم بازی دوران نوجوانی رسول خدا بوده است. رفیق دوران جوانی رسول خدا بوده است.
چرا به حضرت حمزه لقب “سیدالشهدا” داده شده است؟
سال ها بعد وقتی رسول خدا بر سر قبر شهدای احد حاضر شدند با آنان سخن گفتند و همین مطلب نیز نکته ای است که در بحث های تطبیقی با وهابیت چاره ساز است. آنان مردگان را ناشنوا فرض می کنند! و سخن گفتن با ایشان را برنمی تابند!
و آخرین نکته ای که عرض می کنم مربوط است به سیلی که سالها بعد در سرزمین احد آمد و شماری از شهدای احد را از قبر ها به بیرون افکند! همه دیدند که پیکر مطهر شهدای احد سالم است! از اهل سنت کسی چون مالک بن انس نیز در کتاب مشهور خود به نام موطأ این مطلب را نقل کرده است.