
شناخت مصادیق عدالت بدون ولایت فقیه ممکن نیست
برای تحقق عدالت ساختار قضایی باید اصلاح شود/ نظام لیبرالیسم شعارش عدالت نیست تحقق عدالت یک سیستم نیاز دارد؛ که در این سیستم مردم هستند، کارگزاران جزیی از سیستماند، حاکم اسلامی هم جزیی از سیستم است. اگر یکی از اجزای این سیستم وظیفه خودش را درست انجام نداد، آیا باید دست از ولایت فقیه […]
برای تحقق عدالت ساختار قضایی باید اصلاح شود/ نظام لیبرالیسم شعارش عدالت نیست

یا مثلا فرض کنید حقوق مربوط به زناشویی یا حقوق همسایه و سایر حقوق را عقل میفهمد، این را هم میفهمد که معنای عدالت «اعطا کل ذی حق حقّه» است، اما مصادیق حق چیست را شارع مشخص میکند و چون شارع یعنی قرآن و سنت به این مصادیق پرداختهاند، بر یک مجتهد جامع الشرایط لازم است که این مصادیق را اجتهاد کند و به دست بیاورد و در اختیار دیگران قرار دهد. از این جهت معلوم میشود ولی فقیه هم که مجری احکام و حقوق اسلامی است، بایدیک شخص فقیه، عالم و عادلی باشد که بتواند این حقوق را درست متوجه شود و آنها را اجرا کند.
عدالت ثبوتا بر ولایت مقدم است؛ اما ولایت اثباتا بر عدالت مقدم است
در این شبهه یک مغالطه جدی وجود دارد، در بحث گذشته هم گفتیم، این ولی فقیه است که مصداق عدالت را بیان می کند، اما تحقق عدالت مقولهای است غیر از شناخت عدالت؛ در اینجا سه بحث مطرح می شود: ما یک ثبوت عدالت داریم، یک شناخت عدالت و یک تحقق عدالت.
اما شناخت مصادیق عدالت با ولایت امکان پذیر است. در عصر حضور معصوم توسط پیامبر و امام معصوم و در زمان غیبت توسط ولی فقیه بیان می شود؛ اما حالا فرض کنید در امور مختلف اقتصادی، قضایی و… مصادیق پیدا شدند، سوال بعدی این است که چه کسی باید این عدالت را تحقق ببخشد؟ تحقق عدالت یک سیستم نیاز دارد؛ که در این سیستم مردم هستند، کارگزاران جزیی از سیستماند، حاکم اسلامی هم جزیی از سیستم است. اگر یکی از اجزای این سیستم وظیفه خودش را درست انجام نداد، آیا باید دست از ولایت فقیه که در راس است برداریم؟ اینکه بدترین حالت است، چون اوضاع بدتر می شود.
فرض کنید در زمان امیرالمومنین است، میبینیم یک بی عدالتی در حکومت امیرالمومنین تحقق پیدا کرده و مرجع این بی عدالتی هم خود مردم یا کارگزاران هستند، مثلا امیرالمومنین خواست شریح قاضی را تغییر دهد، مردم نگذاشتند گفتند ما اجازه نمیدهیم شریح را عوض کنی و امیرالمومینین هم مجبور شد او را نگه دارد، در اینجا امیرالمومنین میخواستند عدالت را تحقق ببخشند، اما وقتی مردم نمیخواهند، عدالت هم تحقق پیدا نمیکند. در این صورت باید امام را کنار گذاشت یا امت را آگاه کرد؟
بی عدالتی هایی که در قوه قضاییه وجود دارد
ما الان وقتی در امر قضا بررسی میکنیم میبینیم ممکن است بی عدالتی وجود داشته باشد، این را هم عرض کنم بعضیها دم از بی عدالتی در امر قضا میزنند چون قوه قضاییه به پای آنها پیچیده؛ فرض کنید یک آقایی که دو سال در کار اجرایی حضور داشته در این دو سال صاحب ده خانه میلیاردی میشود. سیستم قضایی آمده این آدم را محاکمه کند، بعد یکسری طرفدار میگویند ببینید ظلم شد، ببینید بی عدالتی شد. این در حال است که بی عدالتی در رها کردن این اشخاص است.
البته بی عدالتی هایی هم وجود دارد مثلا یک قاضی رشوه گرفته یا مثلا یک حکم حقی، باطل جلوه کرده و بالعکس، اما بخشی از این بی عدالتی به ساختار غلط بر می گردد، بخشی هم به مردمی بر می گردد که مثلا رشوه می دهند.
برای تحقق عدالت به ساختار عادلانه و مردم عدالت طلب نیاز داریم