بیانات رهبر انقلاب در دیدار طلاب حوزههای علمیه
در دومین روز از ماه مبارک رمضان، جمعی از طلاب حوزههای علمیهی سراسر کشور، عصر روز چهارشنبه با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید عزیزان من، برادران، خواهران. این جلسه برای من جلسهی بسیار لذّتبخش و شیرینی است؛ هم دیدار شماها، هم این مطالبی که دوستان، اینجا بیان کردند. بسیاری از این فرمایشاتِ آقایان حرفهای دل ما است و میبینم که با تعبیرات خوب، جملهبندیهای خوب، تعبیرات پخته و حاکی از عمق فکری، از زبان جوانان حوزهها، بیرون میآید؛ واقعاً انسان لذّت میبرد و من خدا را شکر میکنم.
یکی از آقایان به دورهی جوانیِ من اشاره کردند؛ من عرض میکنم سطح اینهایی که شما گفتید و این حرفهایی که شما زدید، از سطح آنچه ما در جوانی فکر میکردیم، خیلی بالاتر است؛ یعنی واقعاً این جوری است، این را بدون مبالغه عرض میکنم. خب ما هم در دورهی جوانی چرا، یک فکرهایی به ذهنمان میرسید، حرفهایی میزدیم امّا الان سطح کار شما، سطح فکرتان، سطح فرهنگ بیانیتان خیلی بالاتر است از آنچه ما در دورهی جوانی بودیم. معنای این چیست؟ معنایش پیشرفت است، معنایش حرکت است. و این حرکت، چیز بسیار مبارکی است. البتّه حرکت باید درونجوش، درونزا، متّکی به اصالتها باشد. یک شعر خیلی قشنگی یکی از آقایان خواندند که من نشنفته بودم این بیت را و یادداشت کردم:
اشاره شد به تشکیل یک قرارگاه برای شناسایی؛ خب قرارگاه نمیخواهد تشکیل بدهیم، همین حوزه قرارگاه است، همین مجموعهی مدیریّت حوزه، خودش قرارگاه است دیگر؛ دائم تشکیلات درست کردن در کنار هم، طبق تجربهی ما خیلی کارآمد نیست.
یکی دیگر از مطالبی که آقایان گفتند «فاصله بین ادراک حوزویان» [بود]؛ نه، الحمدللّه مظهر ادراک حوزویان همین شماها هستید؛ همین شما، حوزهی مشهد، حوزهی اصفهان، حوزهی تهران، بعد مرکز هم حوزهی قم؛ سطحِ ادراکیِ حوزه همینهایی است که شماها دارید بیان میکنید. البتّه همه جا اختلاف نظرهایی وجود دارد، اختلاف سطوحی وجود دارد؛ آن به جای خود، علاج خودش را دارد، لکن به نظر من خیلی خوب است.
به هر حال، دوستان مطالب خوبی را بیان کردند. من خواهش میکنم این نوشتههایی که آقایان دارند، همه را به ما بدهند؛ یعنی چون دیدم همه از روی نوشته میخوانند -این کار خوبی هم هست- همین نوشتههایی که آقایان نوشتهاند، اینها را به ما بدهند؛ آقایان حوزه هم روی اینها فکر کنند، کار کنند و ما هم مطّلع باشیم و در جریان باشیم که این کارها چیست.
شاید [در میان] کسانی که مثلاً صد سال پیش زندگی میکردند، ایمانهای قرصی در بین مردم متدیّن وجود داشت لکن جلوهی عملی نداشت. شما ملاحظه کنید شیخ فضلالله نوری با آن عظمت را، ملّای به آن بزرگی را، اینجا وسط تهران به دار کشیدند، آن کسی هم که او را به دار کشید یک ارمنی بود -یک افسرِ ارمنیِ ایرانی؛ یعنی غیر مسلمان بود- عدّهای هم گوشه کنار یک اشکی ریختند، امّا هیچ حرکتی انجام نگرفت؛ با اینکه آن وقت رضاخانی هم سر کار نبود که حالا بگوییم مثلاً حکومت دیکتاتوریِ آنچنانیای بود؛ یعنی تحرّک وجود نداشت. حالا این را مقایسه کنید با این شهیدِ طلبهی همدانی ما؛(۴) یک طلبهی همدانی، در خیابان با مظلومیّت به شهادت رسید؛ شما دیدید همدان چه غوغایی شد برای تشییع او! چه انعکاسی در ایران پیدا کرد؟ همه احساس همدردی کردند، همه احساس علاقه کردند؛ اگر آن جنازهی مطهّر در تهران یا در مشهد یا در اصفهان یا در تبریز تشییع میشد، همین جور اجتماع عظیمی به وجود میآمد؛ امروز مردم این جوری هستند. حالا یک عدّهای تبلیغ میکنند که مردم از دین فاصله گرفتهاند؛ نخیر، به هیچ وجه این جوری نیست. ما آن زمان را هم دیدهایم، آن زمان هم طلبه بودیم.
در زمینهی مسائلی که ارتباط مستقیمی با دین ندارد، مثل علوم طبیعی و مانند آن که مستقیماً ارتباطی با زیربنای فکریِ دینی ندارد، جهتگیری اینها را هم حوزه بایستی معیّن کند؛ یعنی جهتگیری حرکت علمی را حوزهها باید معیّن کنند، چون این کارِ دین است؛ دین است که به علم جهت میدهد. علم میتواند در خدمت بشر باشد، میتواند علیه بشر باشد؛ میتواند در خدمت عدالت باشد، میتواند در خدمت ظالمین و مستکبرانِ طواغیتِ عالم باشد؛ کمااینکه الان هست. این جهت دادن به علم هم به عهدهی حوزه است.
خب، من یک آیاتی را هم یادداشت کرده بودم که برایتان بخوانم، [منتها] چون چند دقیقهای بیشتر به اذان نداریم، دیگر مجال نیست.
در قدیم هم داشتیم؛ مرحوم صاحب حدائقِ(۱۷) اخباری -البتّه اخباریِ واقعاً ملّا؛ صاحب حدائق واقعاً ملّا است- و مرحوم آقا باقر بهبهانی، اصولیِ متمحّضِ(۱۸) قُحِّ(۱۹) اصول و در واقع زندهکنندهی اصول در یک برههای از تاریخ حوزههای علمیّهی ما؛ این دو نفر هر دو کربلا بودند، با هم مباحثات تند و زیادی داشتند. مرحوم صاحب حدائق وصیّت کرد که [وقتی] از دنیا رفتم، نماز من را آقا باقر بهبهانی بخواند و همین کار هم شد؛ ایشان از دنیا رفت، مرحوم آقا باقر بهبهانی نماز ایشان را [خواند]. یعنی این چیزها در حوزه وجود داشته. البتّه ضدّش و خلافش هم بوده؛ تزاحمات بیخودی، تعارضهای بیجا، از اینها هم داشتهایم؛ امّا برجستگان ما این جور بودند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته